چند بیتی به یاد مرحوم « حاج سید کاظم نعمت زاده » مفسر و معلم قرآن از طرف سید ستار حسینی از شاگردان آن مرحوم

چند بیتی به یاد مرحوم « سید کاظم نعمت زاده » مفسر و معلم قرآن،
آن فرزند مسجد جامع خرمشهر ، آن هدایتگر کثیری از نسل جوان،
آن مجاهد و مبارز انقلابی چه در زمان طاغوت و چه در دفاع مقدس و بعد از آن تا زمان مرگ.
، این ابیات را به دوستداران و شاگردان و رهروان ایشان تقدیم می کنم:
این شعر در یازدهمین سالگرد وفات مرحوم سید کاظم در – بهار سال ۱۳۹۴ توسط سید ستار حسینی از شاگردان آن مرحوم سروده شده
قدوس سجاده : سجده گاه مقدس
نگین شهر خرّمشهر ، نماد کوه اِستاده
(اشاره به پایداری و نقش موثر مسجد جامع خرمشهر در زمان جنگ)
پیرش : آن مرحوم در تمام زندگی چه برای عبادت چه جهاد و چه تدریس با این مسجد مانوس بود.
استفسار : تفسیر خواهی (اشاره به آزمون هایی که بعد از تدریس تفسیر قرآن برگزار می نمود)
همان مرد قیام و دین ، کنون در خاک افتاده
همان شمع ضیا افشان که در آن محفل قرآن
ضیا افشان : نور افشان، نورانی
ز بهر سمع تدریسش ، بزرگ و کوچک آماده
خدا رحمت کند او را و نیز آن سه پرستو را
برادرهای حیّ اش کز برای دوست جان داده
(اشاره به شهادت سه تن از برادرانش در دوران دفاع مقدس و اشاره به زنده بودن شهید)
بدان مسجد عجین گردید و قسمت نیز این گردید
که در وقت صلات آنجا ز دنیا گشت آزاده
چو سوی حقّ سفر بنمود ، بسی تن خون جگر بنمود
ز بعد وی دگر مسجد ، سیه بر قُبّه بنهاده
قبه : گنبد
به وقت رحلت آن شه ، نبودم درخورَش اَر نه
درخور : لایق
روان می گشتم از بهرش ، دوان با پای پیاده
خداوندا به دادم رس، رهایم کن از این محبس
منم درمانده ی بی کس ، تو توّابی ز آلوده
تواب : توبه پذیر
به «سیّد کاظم» ای یارا ، به آن خویشش «جهان آرا»
خویش : خویشاوند (شهید جهان آرا از اقوام نزدیک ایشان بود)
بنوشان جام مالامال “الفبا” را از آن باده
صراط مستقیمم بَر ، به نیکانت بنه در بَر
برون آور از این بیراهه و پر پیچ و خم جادّه
به مهدی ات (عج) هدایت کن ، به سختی صبر عنایت کن
مدد ده تا نبندم دل بدین دون عالم مادّه
دون : پست و بی مقدار
ز یَم مهرت ای کامل ، چکان یک قطره بر این دل
یم : دریا
که بهر تو شوم مشتاق ، ز مجنون بیش دلداده
بده توفیق استغفار ، شفا ده این دل بیمار
به نزد «سیّد» و ابرار مرا یک گوشه مأوا ده.
*شادی روح آن سید بزرگوار فاتحه ای عنایت فرمایید.