آيتالله سيدمحمدتقي موسوي

آيتالله سيدمحمدتقي موسوي فرزند سيد هاشم در سال ۱۲۹۷ هجري خورشيدي در قريه بويري از توابع شبانكاره دشتستان استان بوشهر چشم به جهان گشود. در سيزده سالگي پدر و مادر خود را از دست داد و تحت تربيت مادربزرگ و عموي خويش بوده و زندگي خود را در پرتوي محبت هاي پدرانه دايياش مرحوم حجت الاسلام و المسلمين شيخ عبدالنبي بهبهاني كه از فضلاي آن منطقه بود سپري كرد و كتابهاي جامع المقدمات و صرف و نحو و دروس ديني و اعتقادي و برخي علوم قديم و جديد را نزد ايشان فرا گرفت. درسال ۱۳۱۲ قلب مالامال از عشق و علاقه به فقه آل محمد و شاگردي مكتب امام صادق (ع) او را به عراق كشانيد و پس از اقامت كوتاهي در روستاي «مخراق» ميان شهرهاي بصره و فاو، روانه حوزه علميه نجف اشرف شد تا در پرتوي بارگاه ملكوتي مولايش اميرمؤمنان علي (ع) از زلال معرفت الهي سيراب شود. مرحوم موسوي، شانزده سال بيش نداشت و درحالي كه در مدرسه علميه قزويني (متعلق به مرحوم آيت ا…سيدمحمود شاهرودي) سكونت داشت يك دوره كامل ادبيات عرب، منطق، قوانين، اصول فقه و علم بديع و بيان را نزد اساتيد برجسته نجف آموخت و كتابهاي لمعتين و رسايل و مكاسب و كفايه را نيز از محضر علماي مشهور زمان خود همچون سبزواري، قزويني، استرآبادي، شيخ مجتبي لنكراني، حمامي، يزدي و … بهرهمند شد و پس از طي يك دوره كامل سطح عالي حوزه به مدت ده سال در دروس خارج آيات عظام مرحوم حكيم ، خويي ، شاهرودي، سيدعبدالهادي شيرازي و اصطهباناتي شركت جست .هنگامي كه خود را مجهز به سلاح علم و معرفت و آماده خدمت به اسلام و مسلمين و نشر احكام الهي يافت در سال ۱۳۷۰ قمري به توصيه آيات عظام و اساتيد خود، حكيم و شاهرودي به عنوان وكيل و نماينده ايشان در امور شرعيّه مجدداً به روستاي مخراق بازگشت و بيش از ده سال در آنجا به انجام وظيفه و ارشاد مردم پرداخت كه در اين مدت منشأ خدمات ارزشمند اجتماعي – ديني و فرهنگي بوده و حسينيه و مساجد و مراكز ديني متعددي احداث كرده است. فقيه بزرگوار آيت الله موسوي سال ۱۳۳۷ خورشيدي همزمان با ناآراميهاي سياسي و اختلافات قومي و منطقهاي وارد شهرستان خرمشهر گرديد كه اين مهاجرت، سرآغاز زندگي با بركت براي مردم آن سامان و حيات ارزشمند ايشان شد كه تا پايان عمر شريفش در كنار مردم مظلوم و ستمديده در طول تاريخ و قهرمان و مقاوم در جريان دفاع مقدس و پايداري خرمشهر ماند و زندگي همراه با فراز و نشيبها و تلخ و شيرينيهاي فراوان سپري نمود. ورود ايشان به اين شهر مورد استقبال روحانيت و مردم قرار گرفت و در همان ابتدا بنا به درخواست اصفهانيهاي متدين و خيرانديش مقيم خرمشهر و توصيه ابوالزوجه معظم له مرحوم آيت اله سيدمحمد مهري كه از علماي بنام خرمشهر به شمار ميرفت به مدت دو سال امام جماعت مسجد اصفهانيها را برعهده داشت و خدمات ماندگاري از خود به جاي گذاشت. سال ۱۳۳۹ خورشيدي حاج آقاي موسوي امام جماعت مسجد جامع خرمشهر شدند. اين مسجد كه از مهمترين مساجد اين شهر محسوب ميشد عليرغم موقعيت جغرافيايي و سياسي خرمشهر و وجود نمايندگي و كنسولگريهاي برخي كشورها و مهمترين بندر ايران در آن زمان و از طرفي عزيمت وعاظ و شخصيتهاي علمي و مذهبي (كه درحال حاضر اكثر آنها از مراجع تقليد و رجال سياسي و حكومتي ميباشندمانند آيت الاه مكارم شيرازي – سبحاني – خزعلي – جنتي –نوري همداني علامه جعفري – فلسفي وكافي ) وضعيت مناسبي نداشت؛ چراكه اولاً بسيار قديمي و بدون گنبد بود و ثانياً از خشت خام بنا شده و سقف آن هم از چوب و چندل ساخته شده بود. لذا ايشان در اولين گام اقدام به بازسازي و نوسازي و توسعه اين مسجد نمود. آنگونه كه آيت اله موسوي در كتاب «زندگي و خاطرات» خود كه با مقدمه اينجانب نگاشته با كسب اجازه از محضر آيات عظام حكيم و شاهرودي و مساعدت مرحوم آيت اله شيخ محمد طاهر بشير خاقاني، بناي قديمي و تقريباً مخروبه اين مسجد را بر زمين زده و با همكاري بازاريان و تجار و انبوه عاشقان الهي و مردم متدين و مؤمن عرب زبان و فارس خرمشهر به بزرگترين و مهمترين مسجد و پايگاه بسيار بزرگ معنوي و ديني اين شهر مبدل گشت و بيش از چهار دهه كانون بزرگ نشر احكام الهي و سخنراني وعاظ نام آشنا و فرهيخته كشور و فعاليتهاي مذهبي و سياسي و فرهنگي بوده و مركز پشتيباني رزمندگان در دوران دفاع مقدس بويژه در ۳۵ روز پايداري اين شهر بوده و مرحوم موسوي تا زمان حياتشان نماز جماعت برگزار مينمودند. مسجد جامع خرمشهر علاوه بر فعاليتهاي ديني در قبل از انقلاب اسلامي، مركزي براي انقلابيون اين شهر و سخنرانان انقلابي بوده و با همت و تلاش ايشان و ديگر علماي شهر مانند مرحوم علامه، محمدي، صداقت ، محسني و سجادي و حاج آقا نوري امام جمعه سابق خرمشهر كانون جوشش، جنبش و پيروزي نهضت امام خميني شناخته ميشد و رژيم پهلوي حساسيت فوقالعاده به آن داشت. اين مسجد پس از پيروزي انقلاب سنگر بزرگي در برابر عوامل خودفروختهاي كه جنگ عرب و عجم را راه انداخته و افكار تجزيهطلبي را در سر ميپروراندند بود و همچنين در دوران برقراري آرامش ، مدرسه علميه رضويه و مسجد جامع مركز ثقل جامعه روحانيت اين شهر بوده و سپس با تأسيس حزب جمهوري همواره حاج آقا موسوي نقش عمدهاي ايفا كرده و هدايت تجمعات مردمي و حركتهاي سياسي و اجتماعي را بر عهده داشتهاند. همه مردم شهر حاج آقا را خوب ميشناسند و از ايشان خاطرات، حماسهها، تلاشها و خدمات ارزندهاي را به ياد دارند و همگان ميدانند كه آقاي موسوي كانون محبت به مردم و خانهاش به روي همه باز بوده است. آيت اله موسوي در طول حيات و حضورشان در خرمشهر از خود خدمات بسياري همچون تأسيس دبستان ملي علوي، چندين صندوق قرضالحسنه، دو مدرسه علميه به نامهاي رضويه و سيدالشهداء، ايجاد حسينيه و مساجد متعدد،دفتر پاسخگويي به مسائل شرعي و مشكلات اجتماعي به جاي گذارده است. شايد براي مردم مقاوم خرمشهر و بويژه پاسداران و بسيجيان، حضور آيت اله موسوي در مدت ۳۵ روز مقاومت و پايداري خرمشهر و ايستادگي در برابر عراقيان متجاوز در كنار شهيد محمد جهانآرا و رزمندگان شهر بيش از هر چيز ديگري مورد توجه باشد. آنجا كه ميديدند يك روحاني پير و عالم بزرگوار و سيدي شجاع از شهرشان دفاع ميكند و حتي پس از اشغال يكساله خرمشهر در اكثر جلسات و در كنار مسئولان عالي رتبه كشوري و نظامي حضور داشته و به منظور بازپس گيري شهر فرياد برميآورد و در تصميمگيريها شركت مينمود. ايشان در همه عرصهها مخصوصا برگزاري نمازجمعه شهرمشاركت جدي و مسئولانه داشته است.ايشان همچون شهيد جهان آرا معتقد بود كه بني صدرخيانت كرده و او يكي از علل و عوامل سقوط خرمشهر و عدم حمايت ازمدافعان اين شهربوده است .ايشان دل پردردي داشت واظهار مي كرد كه من چندين بار درديدارهايم باآقاي بني صدر مجادله واعتراض كرده ام . هرچند تاريخ سياسي ايران در برهههاي گوناگون، روحانيون و علماي فراواني را سراغ دارد كه همواره در صف مقدم مبارزه و جنگ با دشمنان دين و سرزمين ايران ايستاده و مبارزان و رزمندگان را ياري دادهاند ولي حضور آيت اله موسوي در شرايط گوناگون اما سخت و در مراحل مختلف پايداري و اشغال خرمشهر در تاريخ پس از پيروزي انقلاب و هشت سال دفاع مقدس حائز اهميت، جاودانه و ستودني است چراكه ايشان خود را متعلق به خرمشهر ميدانست و همواره در كنار مردم جنگ زده و آواره شهرش بود. حاج آقا موسوي سراز پاي نميشناخت و عليرغم سن زياد و ضعف جسماني آرام نبود. گاهي در قم و تهران به دنبال پيگيري مشكلات آوارگان و شركت در تصميمگيريهاي مربوط به خرمشهر و گاهي در حال رايزني و جمعآوري كمكهاي مردمي براي رزمندههاي جبهههاي جنوب و گاهي هم در ميان مدافعان شهر و رزمندگان از خرمشهر به كوتشيخ و از آنجا به نقاط مرزي شلمچه وخين و سپس جزيره مينو زير رگبار مسلسل ها وموشك هاي دشمن بعثي و در نهايت حضور در سنگر نماز مسجد جامع به منظور حفظ پايگاهي كه بيش از پنجاه سال برايش زحمت كشيده است.شايد هر رزمنده و مسافري كه به خرمشهر رفته و از مسجد جامع ديدن كرده حاج آقا موسوي را ديده و يا نام ايشان را شنيده باشد و مردم خرمشهر نيز به ياد دارند كه خانه آيت اله موسوي در كنار اين مسجد بود اما خانه و كاشانه ايشان در جريان اشغال اين شهر ويران و صاف شد و همه زندگي او از بين رفته است و پس از بازگشت به شهر در ويرانهها به دنبال دستنوشتهها و خاطرات و آثار علمي خود ميگشت. درحالي كه همه چيز به جز چند اثر علمي و فقهي از بين رفته بود. آيت اله موسوي، از آنجا كه مورد اعتماد بسياري از علماي برجسته و بزرگ زمان خود در نجف و ايران بودوعلاقه وارادت فراواني به امام خميني(ره) ومقام معظم رهبري داشت وكالتها، اجازات و تأييدات ونامه هاي زيادي در كارنامه خوددارد كه حكايت از مقام علمي و شخصيت برجستهاش دارد و اگرچه بسياري از دست نوشتهها و آثار علمي ايشان يافت نشد اما در اواخر عمر مباركش چند اثر با عنوانهاي تاريخي، فقهي، ادبي ، اعتقادي نوشته كه تعدادي از آنها چاپ شده است:
۱ـ نتيجه انجفيه؛ جزوه كوچكي در باب خاطرات و حوادث روزانه ايام اقامت در قريه مخراق عراق است.
۲ـ زندگي و خاطرات، مؤسسه انتشارات دارالنشر اسلام، قم، ۱۳۷۹؛ شرح احوال وي به نوشته خودش از تولد تا آخر دوره جنگ.
۳ـ توبره عطار و ترازوي بقال(مخلاط العطار و ميزان البقال)، مؤسسه انتشارات دارالنشر اسلام، قم، ۱۳۸۵؛ كتابي است داراي اشعار، قصهها، امثال بزرگان و مطايبات.
۴ـ تعليقات علي اجوبه المسائل المهنائيه؛حاشيهاي بر يكي از تأليفات علامه حلي.
۵ـ بزوغ الاسلام في عصر الصنام؛ شرح احوال از بعثت تا رحلت رسول اكرم(ص) است .
۶ـ القتل والتشريد في عصر معاويه و يزيد.
از ايشان خاطرات بسيار و سخن فراوان است ولي در اين مقال نميگنجد. آيت اله موسوي سرانجام پس از قريب ۵۰ سال خدمت به مردم و مجاهدت در راه اسلام و دفاع از سرزمين اسلامي، تيرماه ۱۳۸۸ در سن ۹۲ سالگي چشم از جهان فروبست. پيکر اين روحاني عارف در حوزه علمیه سيدالشهداء خرمشهر به خاک سپرده شده است.
جاودانه زيست و جاودانه رفت؛ يادش گرامي باد.